ساقیا ز میخانه برون رَوَم
در مستی خیالش به کوچه ها گذر کنم
شاید این بار، گذرش
ب این بی خانمان افتاد
چهار گوشه تنش، خانه ام بود.
رفت و بی خانمان خیابان ها را نظاره میکنم.