با اینکه چشمانم تورا ندیده اند
و روزهایم بهار حضورت را لمس نکرده اند
اما مژده روایات علوی و نبوی را که میخوانم
و زخم های ترازوی عدالت
خشکاندن ریشه درخت زندگی فوج فوج کودک
امید های خشکیده به دست مدعیان را که میبینم
♡...می دانم باید باشی باید بیایی...♡
وقتی بغض های خسته دنیا را میبینم
دنیایِ بیماری که بی تو دنیا نیست و هر لحظه از مدعیان درمان میطلبد ولی آنچه چشمانم میبیند فقط مدعیست !
یقین می یابم که درمانگری هست
یقین می یابم که درمانگری هست ،آری هست
اما چشمانم هنوز ناتوان است و اورا ندیده اند
اگر دیده بودند که پشت ابرگناهانم نبودی
اللهم عجل الولیک الفرج