شاعرانه های من

شاعرانه های من

دفترچه یادداشت اینترنتی سحر نورالدینی کپی برداری فقط با ذکر منبع بلامانع است.
شاعرانه های من

شاعرانه های من

دفترچه یادداشت اینترنتی سحر نورالدینی کپی برداری فقط با ذکر منبع بلامانع است.

بهترین حس

میدونید بهترین حس دنیا چیه...

بهترین حس دنیای من لبخند رضایت باباجونمه

 بابایی ک تموم دغدغه زندگیش آرامش وآسایش من شده

بابایی ک خستگی تو چشاش موج میزنه

 ولی اگه یکم دیر بیام بیرون از اتاقم زود میاد تا مطمعن باشه حالم خوبه♡

#سرو جانم بادا فدایت 

◇سحرنورالدینی

سیر زندگی کرده ام

لابه لای محبتت

کنار ریز ریزه های لبخندت

دست دست بودنت 

آری من تک تک لحظه هارا سیر زندگی کردم

#بابا جانم ♡ 

 


طبیب میخواهد این دنیا...

با اینکه چشمانم تورا ندیده اند
و روزهایم بهار حضورت را لمس نکرده اند
اما مژده روایات علوی و نبوی را که میخوانم
و زخم های ترازوی عدالت
خشکاندن ریشه درخت زندگی فوج فوج کودک 
امید های خشکیده به دست مدعیان را که میبینم 
♡...می دانم باید باشی باید بیایی...♡
وقتی بغض های خسته دنیا را میبینم
دنیایِ بیماری که بی تو دنیا نیست و هر لحظه از مدعیان درمان میطلبد ولی آنچه چشمانم میبیند فقط مدعیست !
یقین می یابم که درمانگری  هست
یقین می یابم که درمانگری هست ،آری هست
اما چشمانم هنوز ناتوان است و اورا ندیده اند
اگر دیده بودند که پشت ابرگناهانم نبودی 

اللهم عجل الولیک الفرج

آینده،آرزو


نمی دانم  رهگذری دربیشه های خیالم 

یا آفتی در آغوش مرزعه وجودم 

شاید هم سایه ای از آینده ای مخملی 

هرچه هستی  در بازوانم ریشه افشانده ای 

گویی سال هاست تورا با آب دیده سیراب میکنم 

شاید تو را برای باریکی جاده های زنده بودن پرورنده ام 


رخت نو سال

الهی رخت جوانه های امید بر تن های خسته باشد

دلتنگی .

 

دلم ک تنگ شود

نه روز  پاییزی می خواهم و نه هوای ابری 

نه خیابان میخواهم و نه باران 

یک خیال از تو میخواهم

و یک  دریا از پیاله چشم های بی تابم 

#سحر نورالدینی 




...عنوان نداره هنوز کامل هم نیست

*نگاهت می کنم، با بغض و تردید 

*پناهم می دهی، با حس تردید 

*نگارت می شوم، با طعم تاخیر 

*صدایم می کنی، با لحن تقدیر

*بلندم می کنی، با دست سنگین 

*انیسَم می شوی، با میل و تردید



​​​​​​. 


​​​​​​. 

نمی دانم کجای خرگه ماندم 

ولی آواره ام کردی 

مستی خیالش ....

ساقیا ز میخانه برون رَوَم ​​​​​​​

 در مستی خیالش به کوچه ها گذر کنم

شاید این بار، گذرش 

ب این بی خانمان افتاد

چهار گوشه تنش، خانه ام بود. 

رفت و بی خانمان خیابان ها را نظاره میکنم. 



تنهایی ...از سحر نورالدینی



شب بیشترین تایمی هست ک تو بغلش میخوابم 

اصلا هوا تاریک میشه بی هوا دلم اون رو میخاد

سال ها ست با هم کنار میایم 

یه کوچولو دلتنگی بعد یه مدت هم آغوشی

اون اوایل فقط بلد بود اشکام رو در بیاره و میرفت 

اما حالا بزرگ شده، وقتی بغلم میکنه میخام خفه بشم 

فریاد میزنم ک له شدم، میخنده محکم تر بغلم میکنه 

اما ولم نمیکنه 

یه رگ و ریشه ای با کنه داره وقتی میاد سراغم 

بهم می‌چسبه ولم نمیکنه تا چشمام بارونی بشه ب هر قیمتی

یه خرده خسته شدم ازش اما همدیگه رو آروم میکنیم 

تنهایی هام رو میگم...

#سحر نورالدینی 

یارب ...سحر نورالدینی

یارب 

می رسد روزی ک پر پر وازم را می دهی 

و تن خسته و رنجورم را رها می کنم

و با روحم ب سویت می آیم 

بار الها 

کمکم کن تا روحم لایق دیدارت باشد

#سحر نورالدینی



روزگار


خسته ام روزگار 

خسته از تپیددن قلب 

خسته از فردا 

دلم رفتن می خواهد حتی  برای دقایقی 

تحمل  درد های فردا را ندارم  

من هم آدمم دل دارم خدا دارم احساس دارم 

میان تمام نداشته هایم 

توان شروعی دوباره را ندارم 

دلم تلافی روز های مرده ام را می‌خواهد

#سحر نورالدینی

طلوع ...سحر نورالدینی

طلوع خورشید وجودم ارزوست 

در دنیایی ک 

غروب زیباست و

طلوع، دیدگان

خفته زمینیان را آزار میدهد

#سحر نورالدینی

دخترک درون

دخترک درونم

می شود ارام بخوابی 

دنیا گنجایش مهربانی هایت را ندارد 

دنیا تشنه رنگ های جدید است

دل بدهی دلتنگ می شوی 

دل ندهی ارام نمی شوی 

دنیا دوراهی، چهارراهی بیشمااار دارد 

می شود تو در وجودم  ارام بگیری 

جوشش قلبم بغض گلویم را ب کودتا می اندازد

میشود تنهایم بگذاری

 شاید بتوانم مردانه قدم بردارم 

میشود؟ 

ممکن است؟ 

آری همان موقع ک خورشید دیگر طلوع نکرد

#سحر نورالدینی

تلاطم

​​​​​در تلاطمم


در تکاپوی انسانیت

فرسخ ب فرسخ واژه ها بی معنا شده اند 

کجا رفته سنگینی واژه ات ای انسانیت.

زیر کدام میز دلالی شدا ای

پشت کدام صحنه نمادین حکاکی شده ای

در کدام برگ سیاه  دفتر روزگار محو شده ای

به دست کدام اجنبی غارت شده ای

گم کرده ام تو را

تو را می‌خواهم برا مرهم زخم هایم

تسکین ناله هایم

بی پناهی فرزندانم 

بی کاری جوانانم

تو را ب وسعت بی چارگی بعد از پر کشیدنت

میخواهم 

#سحر نورالدینی

خنجر

گاهی با کلاممان خنجر زهر آلودی شده ایم


برای دردین قلب انسان های دیگر


غافل از اینکه این قلب ها


رگ و رشته هایی با فطرت ما دارد


درد ما، درد شما، درد هایمان را کسی می‌شنود


ک تنها پناه انسان های زخم زبان دیده  است


دیده وجدانمان  را باید بینا کرد ب جهانی ک از آن ما نیست.


....آمده ایم ک روزی  نباشیم....

#سحر نورالدینی 




افتادم

نه ب پایت

بلکه از ان قصر رویاهایی ک از تو در وجودم ساخته بودم

گمان نمیکردم امروز ،اینجا ،من باشم و غوطه ور در خاطره هایمان

ای کاش قاصدک  خیال من  ب دستان نحیف هیچ رهگذری نرسید

#سحر نورالدینی


حجم دلتنگی

حجم دلتنگی من را که تواند بنویسد

ک رگم می داند و قلبم   ک زآن می سوزد 

حجم دلتنگی من را گویی فقط اسمان می دادند 

غرش دلخراشش ضجه بغض من است 

آب روانش دیده گریانم

تیرگی هایش سیه موی سپید رفته ام

تب و تابش تاب و توان ز باد رفته ام 

شاید آسمان می داند  حجم دلتنگی من را

#سحر نورالدینی 

یک روز

یک روز برای اولین بار نفس کشیدم ... 


برای اولین بار 


گریه کردم


بلند شدم 


راه رفتم 


صحبت کردم 


درس خواندم 


ادامه دادم 


ادامه میدهم


وقتی برای اولین بار توانستم یاد بگیرم زندگی کردن را 


پس برای هزارمین بار هم می توانم

دیدگانم

دیدگانم را ب جهان بینا میکنم. 

این جهان تمنا دارد 

دیدگانی را ک دیده شود 

در ظلمت و تاریکی ها 

نه خاموش شود 

در گرداب هوس. 

آری دیدگانم را ب جهان بینا میکنم 

برای هر آنچه از عمق وجود تمنا دارم. 

#سحر نورالدینی 




باور داشتن

باور داشتن یکی از مهم ترین اصول رسیدن ب هدف است

باور داشتن ب خودم

ب توانایی هایم

ب داشته هایم

ب هدفم

باور داشتن ب آن خدایی

ک در تک تک لحظه ها مواظبم هست 

می داند چه می خواهم...

چرا می خواهم...

باور داشته ام ب خودم و خانواده ام

و بهترین هارا در کنار آنها تجربه کرده ام

نمی گویم سختی نکشیده ام. درد ندیده ام

نه. همه را دیده و سپری کرده ام 

اما از تک تک آنها متشکرم

چون ب من یاد دادند قوی بودن را

متکی ب خود بودن را

و هزاران آموخته ای ک می توان گفت ذره ای از حکمت

آن حکم ها بوده و من محکوم ب تحمل آنها

برای رسیدن ب آن هدفی ک آفریدگار برایم مقرر کرده  ☺️


#سحر نورالدینی 

پاییز

پاییز 

فصل برگ های گرما دیده

فصل برگ هایی ک در اوج تجربه و زیبایی

رقص کنان از یاد و خاطرها می رود 

از خاطر ان جوی اب

ان ساقه های خشک و بی رمق 

ان  گنجشک بی پناه ...

ان فردایی ک هرگز برای او نخواهد امد 

#سحر نورالدینی 


گمان می کنم...

دیدگانش را بست

منتظر بودم خودشید صورتش بیدار شود

گمان کرده بودم خواب است، کمی استراحت می‌طلبد. 

آری او هنوز خواب است... 

اما خوابش ب اندازه  یک دنیا طولانیست

و من ب اندازه همان دنیا گمان می‌کنم 

روزی دوباره او را در آغوش میگیرم. 

#سحر نورالدینی


تقدیم ب روح اسمانی مادرم .

اللهم صل علی محمد و ال محمد




پدرم بی شک... 

تو تسخیر اقیانوس بی انتهایی 

تو ونوس تک تک خاطره هایی 

تو آغوش بی منت هر کد خدایی 

تو تنها تنها تکه گاه بی همتایی

تو سکان دار لنگر جهانم هستی ❤️


#سحر نورالدینی  


تقدیم ب عزیز تر از جانم

.. زندگی...

بعضی  شب تا صبح گریه کردم 

نتونستم خودم آروم کنم 

بالاخره با کلی گریه آروم شدم 

با همون حال خوابیدم 

اما وقتی بیدار شدم 

شروع کردم مثل همیشه کارامو انجام دادم

هیچ اجباری نداشتم... 

اما خودم انتخاب کردم که با وجودِ مشکلات

 باز به راهم ادامه بدم ؛

 البته ازین شب ها تو زندگیم کم نداشتم، 

اما بالا خره یاد گرفتم بعد  هر درد و رنجی دوباره پابشم ؛ اشکهام رو پاک میکنم و برای حال خوبم تلاش کنم  ... چون من پذیرفتم زندگی همینه

____زن بودن 3____

زن خلق شدم

ک قدر دان لحظه هایم باشم

تا بدانم کجا ایستاده ام در خاک کجا ریشه دوانده ام

من قوی آفریده شدم

اما...

اگر...

قدر دان خودم باشم.

زن بودن اوج افتخار آدمیت است

اگر ارزش واقعی زن را بداند


فرار روح

جسمم روحم را در آغوش می کشد 

می‌ترسد 

آری می‌ترسد از 

فرآر روح... 

چون هیچ چیز ماندنی نیست 

جز روح مقدس پروردگارم 

#سحر نورالدینی 


11/11


خسته ام ز من دور بمان

                      

                       شاپرک قصه تمام است برو 


 

هپروت 1


بهانه هارا کنار بگذار

اجازه بده باور کنم

نمی خواهی...

چون نمی توانی

نگذار باور کنم

بازیچه ام

چون بازی کردن بلدم اگر بخواهم 


#بدون مخاطب. یهویی 

نیا‌یش 2


ای تپنده قلب آدمیان__

ای اکسیر حیات کائنات

ای مفخر ذات هستی

تورا می پرستیم

تو را می خوانیم

جز تو پناهی نیست 

سخایی جز سخاوت در گاهت

و نوایی جز نوایت التیام بخشمان نیست.

 

❣️بارالها دریابمان تا غرق نشده ایم ❣️


11/09



خانواده =======نبض زندگی 

___زن بودن1___

زن خلق شدم

ک مردانه از داشته هایم دفاع کنم 

در  دنیایی پر از گرگ 

مردانه هوای دلم   را داشته باشم 

ک لگد مال هیچ بی سر و پایی نشود 

مردانه مواظب لبخند هایم باشم 

ک  چاشنی هر لذتی نشود

مواظب خودم باشم... 

ب سلامتی خودم... 

ب سلامتی خودت

ب سلامتی زیبا ترین آفریده های خالق 




بار الها

ای پرودگار م

ای آرامش بخش جویبار های پرتلاطم

 امید هر دعای مادر

سخاوتمند بی همتا

نوای هر صبح پرندگان

 شفق شب های تیره خفته گان

 دانای خطلا نا پذیر

بخشنده گناهان و پاک کننده روح آدمیان

با تمام وجودم

تورا می خوانم

می خوانم ک ب فریادم برسی

ای داد دل هر دردمندی

جزتو پناهی نداریم

مواظب مان باش

دریا طوفانی و کشتی زخم خورده و ناخدا غارتگر

تو ب داد حقوق های نجومی و شکم گرسنه کودکان

وطنم باش

شب ک می شود...

شب ک می شود

باز ب آغوش میکشم تورا 

بوی عطر نفس هایت 

لمس دستانت آرامم می‌کند 

مانند طفلی ترس رفتنت را دارم 

فکر و خیالت دیوانه ام می کند

می دانی..؟ 

آری در خیال بودنت 

آسمانم را نقاشی میکنم 

شب هایم را مهتابی 

روزهایم را گرم و طلایی 

ای کاش بودی... 


-_____سخت میگذر_____-

سخت میگذرد

اما من سخت ترم

ایستاده ام

محکم تر از دیروز 

امیدوار ب فردا 

نمی خواهم عقب  بکشم

دستانم را دراز کرده ام

بار الها مرا در آغوش بگیر

بغلم کن تا سختی ها سهل شود 

بغلم کن تا آرام شوم

میخواهم  در آغوشت ب آرزوهایم برسم.

شو ق رسیدن ب بال های نحیفم را عطا کن

تو بنده نوازی و من گدای سخاوتت

خلق کردی جان بخشیدی مرا

لیک هنوز نبوزمندم

تا ابد محتاج تو ام

بغلم کن

*_*____ب وقت اولین پست____*_*

زادگاه من .


تورا دوست دارم.

تو زادگاه و آرامگاه ابدی من خواهی بود. 

تو از ازل با ابد نام نیکت بر قلبم می ماند.

ب هر کوی ک برم سرای من تو هستی.

در هیچ معبدی ارام نخواهم گرفت چون تورا دارم.

تویی آرامش هر ثانیه و هر دقیقه من.

خنده های کودکی ام هنوز ک هنوز است در پس کوچه ها

گوش های نحیفم را نوازش می کند.

دوستت دارم.